چه دلمون بخواهد، چه دلمون نخواهد!
خـــدا یک وقت هایی دلـش نمی خواهد...
مــا چیزی که دلـمون می خواهد رو داشته باشیم ... !
نمیدانم کجایی...؟!
ولی جای خوبی از این قصه ایستاده ای...
که هیچ گاه از حواس لحظه هایم پرت نمیشوی!
یک وقتایی تو زندگی می رسه ...
که باید دستت رو بزنی زیر چونت ...
و جریان زندگیت رو فقط تماشا کنی !
بعدشم بگی : به درک ... !!!
آدم که غمگین می شود، خودش را جدا می کند از جمع!
که مبادا آسیبی به خوشی های دیگران بزند . . .
مورد فراموشی قرار می گیرد و تنها تر و تنها تر می شود...
آنچنان در تنهایی خود غرق می شود که دیگر با هیچ تلنگری بر نمی خیزد!
و این آغاز تلــــــــخ یکـــــــ پــایــان است . . .
تـــــــ ــو می گویی از زاویه ی من به مسئــــله نگاه کنـــــ !!!
از زاویــ ــــ ــه تو …!
آهـــــــــ ـا دیدم ...
از زاویه ی تو چه تنــ ــگ است کنار هم شســــــتن دو ضلعــ !!!
مـ ـــنـــ و تــ ــــو !